می دانم که می دانی...
میدانم که میدانی همه دردهایم را
میدانم که میشنوی صدای گریه های شبانه ام را
میدانم که می بینی خلوت تنهایی من هنوز خالیست..
میدانم که همه را میدانی
و من هنوز در شب آسایش ماه،کنج پستوی خیس از
عطر شب بوها
پشت نقاب غبار آلود خاطره ها،تصویری از درنگ را نقاشی
میکنم...